جا مانده

ساخت وبلاگ

امکانات وب


پدربزرگ می گفت وقتی خا نه ای موریانه زد اگر زود به دادش نرسی دیگر کار از کار می گذرد
تنها راهش کوبیدن است و بس

تنهایی هم چون موریانه قلب انسان را سوراخ سوراخ می کند
بعد از مدتی تو دیگر آن آدم یکپارچه ی سابق نیستی
سوراخ سوراخ شده ای
و دیگر چیزی در درونت در قلبت دوام نمی آورد
از سوراخ ها بیرون می افتد
بنابراین فایده ای ندارد راه دادن کسی به قلبت
این قلب سوراخ سوراخ نمی تواند خانه ی امن کسی باشد
طوفان و برف و بوران همه از سوراخ ها رخنه
می کنند و .........

حس می کنم زانوانم دیگر توان ایستادگی ندارند
حس می کنم پیکرم ذره ذره عهد دیرین را با خاک تازه می کند
درست مثل آن اثر باستانی مرمت شده ای که از درون در حال ریزش است
دور از چشم بازدید کننده های ستایشگر

سوال این است که چرا انسان در تمام اعصار به دنبال طول عمرِ همراه با جوانی بوده است
از یک جایی به بعد تو
در راه می مانی و تنها میتوانی نظاره گر کسانی باشی که از کنارت می گذرند
هر چقدر هم این قالب مادی نیرو و نشاط جوانی خود را حفظ کرده باشد
تو ادامه پیدا نخواهی کرد
قدم برداشتن با دیگران
به چیزی بیش از یک توانمندی فیزیکی وابسته است
بخش بزرگی از این توانمندی ،
بسته به همان دیگران است
دیگرانی که
سرآغاز و مطلعشان با تو یکی بوده باشد

چیزی به نام حافظه ی جمعی انسانها

و زبان شاید همان حافظه ی جمعی انسانهای یک دوران است

تو جامانده ای و زبان مشترکی با دیگران نداری
تو چیزی اضافه داری
دنباله ای نامانوس

حتی واژه های مشترکی که از دهان تو می گذرند رنگ و بوی دیگری پیدا می کنند
رنگی از کهنگی و بوی نا

همچنان که بدن ها تو را به خود می خوانند
نگاه ها فریاد می زنند که برو
جای تو اینجا نیست
تو غریبی و وهم انگیز و دلهره آور
همچون مومیایی که از اعماق تاریخ
می آید
تو یک اشتباهی
یک جا مانده

مرگ تنها چیزی است که به زندگی معنا میدهد
مرگ زیباست
درست مانند تاریکی که به روشنایی معنا و ارزش میدهد

خسته ام
دلم یک خواب طولانی میخواهد
خوابی به وسعت مرگ

یلدا

...................... 

جا مانده...
ما را در سایت جا مانده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dishicurt بازدید : 67 تاريخ : چهارشنبه 2 خرداد 1397 ساعت: 20:29